دکتر کریمیان اقبال براساس بحث های مطروحه در جلسات قبلی، در این جلسه سه پیشهاد اجرایی مشخص را برای کانون مطرح نمود. این پیشنهادات شامل اینترن شیپ دانشجویان، منتورشیپ کارآفرنیان جوان و آموزش مدیران مجرب در شرکت های قدیمی بود.
ششمین جلسه کمیسیون ترویج و گسترش کارآفرینی وابسته به کانون کارآفرینی استان تهران با حضور مهمان مدعو آقای دکتر مصطفی کریمیان اقبال در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ در محل اتاق بازرگانی تهران برگزار شد. در این جلسه خانم معصومه خیراللهی و آقایان بهروز حبیبی، محمد حسین وزیری، کامبیز شاه نواز، محسن ملایی، شاهین شرقی، حمید منوچهری و محمد زهرایی حضور داشتند.
در ابتدای جلسه مذاکرات انجام شده در جلسه قبلی این کمیسیون با حضور آقای دکتر علی نقی مشایخی مرور شد و حاضرین نکات و نظراتی را در این خصوص مطرح نمودند. در آن جلسه آقای دکتر مشایخی ماموریت کانون را ارایه خدمات به طیفهای مختلف کارآفرینان اعم از کسانی که تازه فعالیت کارآفرینی را شروع کرده اند تا شرکت های قدیمی که به رشد و پایداری قابل توجه رسیده اند دانست. دکتر کریمیان به دلایل کوتاه بودن عمر شرکت ها و عدم انتقال آنها به نسل و دوم اشاره کرد و گفت چاره کار جدا شدن مالکیت، حاکمیت و مدیریت از هم دیگر است. در این صورت مالکین شرکت باید حاکمیت را به هیأت مدیره محول کنند و مدیریت را هم به تیم حرفه ای منتقل نمایند.
دکتر کریمیان با ارایه اسلاید منحنی رشد و دوره عمر شرکتها بیان کرد ما باید ویژگی ها و چالشهای هر مرحله از دوره عمر یک شرکت را شناسایی و برای هر مرحله خدمات خاص خود را ارایه کنیم. کار کارآفرینی در حقیقت از ایجاد شروع میشود. یعنی کارآفرین با تعامل با محیط و گرفتن ایده کار خود را شروع میکند. کارآفرین بر اساس تجربیات شخصی و با تعامل با دیگران میخواهد این ایده را اجرایی کند. این مرحله مهم و حیاتی است. قبل از آن یک مرحله ابتدایی وجود دارد که توسعه فرهنگ کارآفرینی در میان جوانان است. خیلی از حوانان هنوز به این مرحله نرسیده اند. این مشکلی است که در ایجاد مراکز رشد وجود دارد. شخص به این فکر نبوده که ایدهای را پیدا کند بلکه به فکر این بوده که مدرک تحصیلی خود را بگیرد و درجایی استخدام شود. کانون میتواند در این مرحله سرویس دهد. در مرحله بعد آن ایده وجود دارد و طفلی متولد شده است. در هر یک از مراحل پیش رو کانون میتواند نقش بازی کند؛ مرحله قبل از ایحاد، مرحله ایجاد، مرحله طفولیت شرکت استارتآپی، مرحلهای که شرکت دارد رشد میکند و بازار خود را دارد توسعه میدهد. مرحله بعد دوره بلوغ است. پس از آن دوره تکامل آغاز میشود که در این مرحله نیاز به جوان سازی دارد. باید تصمیم بگیریم که که میخواهیم در کدامیک از مراحل وارد شویم و در کدامیک از مراحل فضای خالی در مارکت وجود دارد، یعنی تشکلهای دیگر به آن نمیپردازند و ظرفیت مورد نظر در کانون وجود دارد. اول باید ببنینم در چه مرحلهای از منحنی رشد سازمان وارد شویم و بعد از آن باید تصمیم بگیریم که چگونه وارد شویم.
در این اینجا میخواهم برای همفکری دو پروژه اجرایی را پیشنهاد و تعریف کنم.
همانطور که قبلاً بیان شد جوانان ما قبل از مرحله ایجاد اصلاً با فضای کسب و کار آشنا نیستند. بزرگترین مشکل آنان عدم درک فضای کسب و کار است. در کشوری مثل آمریکا بچهها از دوره دبیرستان و کالج وارد بازار کار میشوند. کار کردن بخشی از فعالیت آنان است. در اینجا برعکس است و جوانان از شعار درس درس تا پیروزی تبعیت میکنند. در نتیجه هنگامی که یک دانشجو فارغالتحصیل میشود هیچ زبان مشترکی با کسانی که در کسب و کار هستند ندارد و نمی توانند ارتباط برقرار کنند. حال اگر ما بخواهیم در این مرحله وارد شویم چه کاری میتوانیم انجام دهیم. به بیان دکتر کریمیان آنچه که ما در مراکز رشد، شتابدهندهها و پارکهای علم و فناوری کم داریم این است که بچهها با ایده تخصصی میآیند ولی قبلاً نمیدانند که مکانیسم کسب و کار چگونه است. یکی از برنامههایی که در کشورهای دیگر وجود دارد برنامه اینترنشیپ یا کارآموزی است. اینترنشیپ تقریباً یک ضرورت است. نمیتوان در آمریکا رشتهای را پیدا کرده که دوره اینترنشیپ نداشته باشد. برای اینکار ظرفیتی در کانون وجود دارد که در جاهای دیگر وجود ندارد. در کشورهای غربی برنامهای دارند برای شکار مغز ها و پیدا کردن تلنتها. شرکتها مایلند که جوان گرایی کنند و بهترینهای دانشگاه را پیدا کنند. در حقیقت این فردی که مدیر عامل است به فکر آن است که فکر جوان بیاید کنارش و با فکر متفاوتی به قضیه نگاه کند. ضمناً شرکتها با برنامههای اینترنشیپ برندبیلدینگ میکنند و خود را به نسل بعد میشناسانند. برای شخص کارآموز هم این مزیت وجود دارد که کاری را یاد بگیرد و تجربه کند. دانشجو از فضای خیالی غیرواقعی وارد فضای کسب و کار میشود و پخته میشود. یک کار پیدا میکند و حتی وقتی وارد کار شد میتواند با توجه به تحصیلاتش ایدهی جدیدی را به کار اضافه کند. مثلاً خودش شرکت بزند یا زیرمجموعهای از شرکت بزرگتر شود. این همان کاری است که شتابدهندهها انجام می دهند. این برنامه برای دانشگاهها هم سود دارد تا با شما همکاری کنند. برای آنکه دانشگاه دانشجویایی را تربیت میکند که این دانشجویان صرفاً درس نخواندهاند و شانس اشتغال پذیری بیشتری دارند. در نظام رتبه بندی دانشگاهها بحث اشتغال پذیری و میزان درآمد فارغالتحصیلان یکی از پارامترهای مهم است. در فاز اجرایی طرح کارآموزی کانون میتواند نقش محوری ایفا کند. کانون این طرح را به شرکتهای عضو خود معرفی میکند و به آنها میگوید که کانون از این طریق میخواهد به شرکتها خدمات ارایه دهد. در قدم بعدی اطلاعیه ای برای دانشگاه ها تهیه میکند و در آن اعلام میکند که شرکتهای عضو کانون پذیرش کارآموز دارند و با شرایط خاصی کارآموز میپذیرند. در اینحا شرایطی را عنوان می کنید که باعث گسترش فرهنگ کارآفرینی میشود، مثلاً آشنایی با زبان خارجه، داشتن مهارت های آفیس یا سابقه داشتن کار داوطلبانه و فوق برنامه و غیره. در قدم سوم وارد مذاکره با دانشگاهها میشوید و برنامه پذیرش کارآموز را اعلام میکنید و از آنان میخواهید که از این برنامه حمایت کنند. در گام چهارم میتوانید ارایه خدمات توسط کانون را رسانه ای کنید و روی آن تبلیغ کنید. در نتیجه کانون به عنوان محلی شناخته میشود که از ارایه خدمات به اعضای خود قراتر رفته و یک رسالت اجتماعی را دنبال میکند.
دکتر کریمیان افزود پروزه دیگری را که در ذهن دارد بحث منتورشیپ است. باید توجه کنیم که منتورینگ با کوچینگ متفاوت است. منتور نوعی مرشد است که وارد بحث های تخصصی نمیشود. آن فردی که منتور میشود بیش از آنکه رفتار مربی داشته باشد و بگوید چه کار کنید حالت پدرانه دارد. این پدرها در سستمهای شتابدهنده ما وجود ندارد. افرادی به عنوان منتور در شتابدهنده ها مطرح هستند که بسیار جوان هستند و به جز تحصیلات دانشگاهی تجربه دیگری ندارند. بیشتر حرف هایی را تکرار میکنند که فقط در کتابها خواندهاند. در حالیکه منتور کسی است که سرد و گرم کسب و کار را چشیده باشد. خوب این منتورها نزد شما در کانون هستند. یعنی افرادی که به سن بازنشستگی رسیده اند و میخواهند یک سلسله کارهای اجتماعی و فعالیتهایی که آنها را ارضا میکند انجام دهند. اما مشکل این جا است که آنها ادبیات منتورینگ را بلد نیستند. او آدم کار کشته ای است اما نمی تواند فکرش را انسجام دهند و به اشخاص دیگر آموزش دهد. یعنی ضرورتاً آموزگار خوبی نیست. باید پدری باشد که یک مقدار قدرت کلام و سازماندهی فکری داشته باشد و بتواند سیستماتیک کار کند. اما این موضوع قابل آموزش دهی است. میتوانید طی جلساتی این منتورها را آماده کنید که نقش خود را ایفا کنند. گام بعدی این است که به سمت مراکز رشد و شتابدهندهها بروید و خدمات خود را معرفی کنید. در این صورت شما به هدفتان که ترویج کارآفرینی است میرسید و هم برای خود برند بیلدینگ میکنید. اما برای اینکارها بحث مالی خیلی مهم است و باید بیزنس مدل داشته باشید. یعنی کار به گونهای باشد که نیاز به تزریق پول از طرف کانون نداشته باشد و در این صورت این کار از نظر اقتصادی پایدار میشود. شرکتهای عضو میتوانند بودجه این کار را فراهم کنند چرا که برای آنها سود دارد و میتوانند از آن به منظور ایفای مسئولیت اجتماعی بهرهبرداری و برای خود تبلیغ کنند. ضمناً برای انجام این کارها میتوانید از نیروهای داوطلب استفاده کنید. به هر حال اینکارها نیاز به فکر و برنامه ریزی مفصل دارد.
دکتر کریمیان پروژه اجرایی دیگری را برای بحث شرکتهای صدساله مطرح نمود. در این مورد میتوانیم جلساتی را با مالکین شرکتها برگزار کنیم و در مورد روش تداوم کار شرکتها گفتگو کنیم. دکتر کریمیان به تجربیات و فعالیتهای قبلی خود در راه ایرانین بیزینس اسکول(IBS) اشاره نمود که توسط اشخاصی چون دکتر روزبه پیروز، دکتر پرویز عقیلی کرمانی و دکتر علی نقی مشایخی راه اندازی شد. این مدرسه نزدیک به یک دهه فعال بود و خدمات ارزشمندی را در ارایه خدمات آموزشی برای مدیران شرکتهای بخش خصوص انجام داد. بیشتر استادان این موسسه از خارج دعوت میشدند و ضمناً توافق نامه همکاری با دانشگاه آلتو در کشور فنلاند داشت. از این پس نیز میتوان این فعالیت را به کمک مالکین شرکتهای قدیمی انجام داد که سوددهی مناسبی هم برای کانون دارد. چنین فعالیتهایی در تداوم شرکتهای قدیمی و انتقال آنها به نسل دوم و سوم بسیار موثر خواهد بود.
دکتر کریمیان با جمع بندی بحث های گذشته خود بیان کرد که به هر حال برای هر مرحله از عمر شرکتها میتوان خدماتی را تعریف کرد که در بازار برای آن خلا وجود دارد و از طرف دیگر توانمندی انجام آن برای کانون فراهم است. البته تصمیم با خود کانون است که کدام پروژه را انتخاب کنید. برای انتخاب پروژه میتوانید شاخص هایی را تعریف کنید و بر اساس آن تصمیم گیری کنید.
پس از اتمام طرح پیسنهادات اجرایی آقای دکتر کریمیان، اعضای حاضر به بحث و تبادل نظر پرداختند. آقای مهندس وزیری از بحثهای مطروحه بسیار استقبال نمود. آقای مهندس حبیبی بر قابلیت های رسانهای کانون برای پیشبرد این طرح ها تاکید نمود. آقای دکتر ملایی بر نکاتی در خصوص نحوه انتخاب پروژه ها و تصمیم گیری توسط هیأت مدیره کانون تاکید ورزید. آقای مهندس شرقی پروژه اینترنشیپ را در این مرحله برای کانون اجرایی دانسته در حالی که به نظر وی پیاده سازی پروژه منتورینگ به تمهیدات و زمان بیشتری نیاز دارد. آقای شرقی ضمناً تعهد نمود که علاوه بر پروژه های مطروحه تا جلسه بعد چند طرح دیگر را پیشنهاد نماید.