دومین همایش کانون کارآفرینی استان تهران با حضور کارآفرینان در اتاق بازرگانی ایران در تربرگزار شد و در این همایش، کارآفرینان دیدگاهها و دغدغههای خود را بیان کردند.
به گزارش عقیق نیوز؛ «علی نقیب» رییس هیات مدیره کانون کارآفرینی استان تهران، در این مراسم، ضمن قدردانی از حضور مدعوین، گفت: کانون کارآفرینی استان تهران به همت جمعی از فارغالتحصیلان دانشگاه شریف در سال ۱۴۰۰ تاسیس شد، این کانون پیش از آن به صورت شبکه مدیران کارآفرین شکل گرفته بود و حدود دو سال پیش به این نتیجه رسیدیم که به صورت یک NGO رسمی در اتاق بازرگانی به ثبت برسد لذا تحت عنوان کانون کارآفرینی استان تهران ثبت شد اما به همین دلیل تمرکز ما بر کارآفرینان استان تهران بود و خیلی نتوانستیم با کارآفرینان دیگر استانها و حتی کارآفرینان خارج از کشور همکاری داشته باشیم و عضویت بگیریم.
وی تاکید کرد: ما اعتقاد داریم دنیا وارد تحول بزرگی شده است، فناوری نوین، هوش مصنوعی و سرعت زیاد ارتباطات، دنیا را وارد مرحله جدیدی کرده است، از طرفی «نسل زد» که تفکر متفاوتی نسبت به کارآفرینان پیشین دارد، وارد عرصه کارآفرینی شدهاند که انتقال تجربه، هماهنگی و همافزایی میان این نسلها را ضروری کرده است.
نقیب به نشستهای مختلف کانون کارآفرینی اشاره کرد و ادامه داد: در این مدت نشستهای مختلفی داشتهایم و برای این انتقال تجربه، برنامهریزی داشتهایم ضمن اینکه نشستهای خاص تخصصی را هم در زمینههای مختلف برگزار کردهایم.
رییس هیات مدیره کانون کارآفرینی استان تهران گفت: این نشستها در ابتدا ۲۰-۳۰ نفره بود اما به مرور، استقبال از آن افزایش یافت و به نشستهای ۱۰۰ نفره رسید تا جایی که خیلی از افراد نسل جوان با کانون و با بزرگان صنعت، ارتباط عاطفی داشتند و در این ارتباطات نظرات خود را مطرح میکردند.
وی ضمن تشکر از بزرگان و پیشکسوتان صنعت که با حضور در این نشستها به نسل جوان انگیزه میدهند، تاکید کرد: در کارآفرینی، نسل جوان موثر است و باید به این نسل توجه کنیم.
در ادامه این نشست تعدادی از کارآفرینان که به عنوان عضو یا علاقمند به کانون کارآفرینی استان تهران دعوت شده بودند، ضمن ایراد سخنانی، دیدگاههای خود را بیان کردند.
«سادینا آبایی» رییس کمیسیون فناوری ارتباطات و اطلاعات اتاق بازرگانی ایران: اتاق بازرگانی ایران و کمیسیون فناوری ارتباطات و اطلاعات این گام را برداشته است که با تشکلهای مختلف ارتباط داشته باشد چون معتقدیم دنیا به سمت تحول دیجیتال به پیش میرود اما ما در شروع کار هستیم و باید به این سمت پیش برویم.
تحول دیجیتال، صنعت و کسب و کارها را حتما دستخوش تغییر میکند که اگر آگاهانه وارد این تحول بشویم نتیجه مطلوب را میگیریم اما اگر مانند آژانسهای تاکسی عمل کنیم که با اسنپ و تپسی مواجه شدند نتیجه مطلوب را نخواهیم گرفت، بر این اساس است که باید خود را آماده حضور در تحول دیجیتال کنیم.
«محمدرضا بهرامن» نایب رییس اتاق بازرگانی ایران: من از برگزارکنندگان این نشست قدردانی میکنم. امروز در این نشست هستیم برای انتقال تجربیات و باید گفت اینجا محل انتقال تجربیات است برای کسانی که کولهباری از تجربیات را دارند.
امروز هوش مصنوعی وارد زندگی شده است و مگر میشود ما نخواهیم از آن استفاده کنیم.
نسل امروز به تجربیات ما نیاز دارد و در محیطهای کسب و کار باید نیروهای جدیدی را تربیت کنیم. امروز زمان سازندگی برای ساختن مدیران جدید است و باید بر روی منابع انسانیمان سرمایهگذاری کنیم و همانطور که به ما فرصت ساخته شدن دادند، ما نیز باید این فرصت را به نسل جدید بدهیم.
همچنین همانگونه که جامعه برای ما سرمایهگذاری کرده، ما هم باید برای جامعه و جوانانمان سرمایهگذاری کنیم.
امروز نقش ما موثر است و باید فرصتها را از دست ندهیم و برای سال ۲۰۵۰ فکر کنیم و برنامهریزی را با نسل جوان برای آینده تدوین کرده و به پیش ببریم.
«مهدی صادقینیارکی» نایب رییس اتاق بازرگانی تهران: در ابتدا میخواستم در مورد کارآفرینی یا ارزشآفرینی صحبت کنم ولی به واسطه شرایط حاضر در نشست ترجیح میدهم در مورد سرمایهگذاری صحبت کنم.
در کشور ما در دهه ۹۰ نرخ سرمایهگذاری کاهش پیدا کرد تا جایی که تا سالهای پایانی این دهه، نرخ استهلاک از نرخ تشکیل سرمایه پیشی گرفت، در حالیکه در سند چشمانداز باید به رتبه اول منطقهای با نرخ رشد اقتصادی ۸.۶ درصد در سال میرسیدیم که ۲.۵ درصد آن از محل بهرهوری و باقی آن از محل تشکیل سرمایه و سرمایهگذاری جدید باید اتفاق بیفتد.
با اعداد و ارقام امروز برای رشد اقتصادی ۸ درصدی ۳۰۰۰ هزار میلیارد تومان در سال باید سرمایهگذاری شود یعنی حدود ۶۰ میلیارد دلار.
این در حالی است که توان تسهیلاتدهی بانکها در سال ۱۴۰۲ حدود ۵۵۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است که اگر وارد جزییات آن بشویم بخش عمده آن، پول جدیدی به اقتصاد ملی بابت سرمایه اضافه نکرده است.
بر اساس آمارها نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی بر اساس قیمتهای پایه ۱۳۹۰، در سال ۱۳۹۰، ۱۷.۶ درصد بوده است و در سال ۱۳۹۱ به ۱۴.۹ درصد رسیده است، همچنین در سال ۱۳۹۲ به ۱۲.۳ درصد، در سال ۱۳۹۳ به ۱۱.۲ درصد، در سال ۱۳۹۴ به ۹ درصد و در سال ۱۳۹۵ به ۸.۵ درصد رسیده است. پس از آن در سال ۱۳۹۶ که بیشترین نرخ سرمایهگذاری خارجی را داشتهایم ۹.۳ درصد بوده است و در سال ۱۳۹۷ به ۶.۹ درصد و در سال ۱۳۹۸ به ۴.۶ درصد رسید. این میزان در سال ۱۳۹۹ هم به ۴.۶ درصد، در سال ۱۴۰۰ به ۳.۷ درصد و در سال ۱۴۰۱ به ۳.۹ درصد رسیده است، یعنی نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی از ۱۷ درصد به ۴ درصد رسیده است.
اگر واردات کالای مواد ساخته شده باشد و کاهش پیدا کرده باشد و تبدیل به تولید داخل شده باشد ارزشمند است اما خیلی از بنگاهها سرمایهگذاری جدید نداشتهاند.
به همین خاطر انتظار ما از دولت مستقر و دولت آینده، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره رییسجمهور فقید، این است که سرمایهگذاری را در اولویت قرار دهد زیرا مهمترین مساله کشور، سرمایهگذاری است که به جز از مسیر مشارکت مردم و مشارکت بخش خصوصی امکانپذیر نیست، ما از هر فردی که مسئولیت دولت را برعهده خواهد گرفت، میخواهیم که سرمایهگذاری را در اولویت قرار دهد چون اگر موتور سرمایهگذاری به کار بیفتد تاثیرات آن در کسب و کارها خود را نشان خواهد داد.
«احمد پورفلاح» رییس اتاق مشترک ایران و ایتالیا و مدیرعامل شرکت سِکو ایران: من به جوانان اعتقاد دارم و به همین خاطر در هیات نمایندگان اتاق ایران نماندم تا جوانان جایگزین ما شوند و زمانی هم که مشاور رییس اتاق ایران بودم هستههای مشاوره را تشکیل دادم تا جوانان در کنار بزرگان کارآفرینی قرار بگیرند و تجربهها را بیاموزند.
امروز خیلی از تشکلهای مختلف و حتی تیمهای ورزشی، مشاور و مربی از کشورهای خارجی میآورند و به نظر من که مشکل ما مشکل مدیریتی است اگر ۱۰۰۰ مدیر را از سنگاپور وارد کنیم و آنها را در جایگاه وزیر به پایین قرار دهیم و مشاوره بدهند و فارغالتحصیلان ما را آموزش دهند، بخش زیادی از مشکلات ما حل میشود.
از طرفی پیشنهاد میکنم وزرای ما به کشورهای دیگر بروند و تجربه کسب کنند.
پیشنهاد دیگر من این است که برخی معابر را به نام بزرگان کارآفرینی ایران نامگذاری کنند همانگونه که برخی معابر به نام هنرمندان نامگذاری شده است.
«حسین سلاحورزی» رییس هیات مدیره سازمان ملی کارآفرینی ایران: اواخر دهه ۷۰ بود که مفهوم کارآفرینی وارد موضوعات اقتصاد مدیریتی ایران شد، من معتقد بودم مفهوم کارآفرینی هم مانند مفهوم مدیریت کیفیت، واژهای وارداتی است که به آن جفا شده است، دیدیم که مدیریت کیفیت تنزل پیدا کرده بود به اینکه سازمانها ایزو بگیرند بدون اینکه در بهرهوری اقتصاد و ارزش افزوده اقتصاد کشور تاثیری داشته باشد.
در سال ۱۳۸۴ مشاورینی در دولت بودند که گفتند کشورهای اندونزی و مالزی و… از الگوی کسب و کارهای کوچک استفاده کردهاند لذا بنگاههای زودبازده کارآفرین را تعریف کردند و از این طریق ۱۸ هزار میلیارد تومان را به سیستم بانکی با نرخ بهره منفی ۸ درصد و ۶ درصد تحمیل کردند.
خیلیها معتقدند تزریق تسهیلات تکلیفی بنگاههای زودبازده، در کنار مسکن مهر، جزو عوامل مشکلات اقتصاد ایران بوده است.
همان زمان جشنوارههایی در سطح استانها برگزار میشد و برخی افراد به عنوان کارآفرین معرفی میشدند. ما هم در کانون عالی کارآفرینی بودیم، وزیر کار وقت، ما را به یکی از این جشنوارهها دعوت کرده بود، در آن جشنواره من گفتم که زمانی که اقتصاد مهندسی را تدریس میکردم، از دانشجویان پرسیدم؛ کارآفرینی چیست؟
هر کسی چیزی گفت تا اینکه یکی گفت؛ کارآفرینی یعنی شخصی کاری انجام دهد و سایرین بگویند آفرین. در آن جشنواره گفتم که این برنامه بنگاههای زودبازده، باعث ناترازی بانکها و کسری بودجه میشود.
این را هم اضافه کنم که اوایل فکر میکردم این تعریف از کارآفرینی اشتباه است و بعدها در اکوسیستم اقتصادی دیدم که ایجاد ارزش در یک محیط پرابهام و پرریسک ارزشمند است.
«حمید کشاورز» مالک و موسس شرکت کروز: من متولد ۱۳۳۳۷ هستم و در سال ۱۳۵۵ در رشته الکترونیک به دانشگاه شریف رفتم از سال ۱۳۶۰ هم فعالیت داشتهام، در این راه همواره سعی میکنم کشور را بهتر بشناسم زیرا بزرگترین دغدغه من، فضای اقتصادی و کسب و کار برای فعالیت بنگاههای اقتصادی متوسط و بزرگ است که امکان رشد ندارند، بطوریکه ارزش شرکتهای بورس و فرابورس ما فقط حدود ۱۵۰ میلیارد دلار است.
این در حالی است که بزرگترین شرکت دنیا یعنی مایکروسافت ۳.۱ تریلیون دلار ارزش دارد، شرکت دوم «انویدیا» با حدود ۱۰ برابر بزرگ شدن، ۳ تریلیون دلاری شده است و سومین شرکت هم اپل است.
اندازه این سه شرکت اول دنیا از کل بازار بورس چین بزرگتر است، ما هم بهتر است اندازههای اقتصاد خودمان را ببینیم و از آن ناراحت باشیم در حالیکه در همین اقتصاد ۱۵۰ میلیارد دلاری نیز عمدهاش توسط دولت اداره میَشود اگرچه مالکیتی وجود ندارد.
ریشه عدم توسعهها همین مشکل است که آرزوی کارآفرین بزرگ شدن سیستماش است اما برای کارآفرینان ما سقف پرواز وجود دارد، بطوریکه باید پرسید بخش خصوصی میتواند شرکت بزرگ را اداره کند یا نه؟
مشکل بزرگ ما فقدان پیشرانهای اقتصادی است و چرا ما شرکتهایی نداریم که مثلا ۱۰ میلیارد دلار ارزش داشته باشند.
ما باید تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم، برخی از مشکلات ارتباطی به دولت ندارد، ما میبینیم که همکاری با بخش خصوصی بزرگ وجود ندارد و این موضوع در سال ۱۳۵۴ هم اتفاق افتاد و دیدیم که به صنعتگران بزرگ کشور چه گذشت.
اگر همه ما ایرانیها که به دنبال توسعه و پیشرفت کشور هستیم، بدانیم که کشور را نباید موقتی فرض کنیم و فقط پولی به دست بیاوریم، بخشی از مشکلات حل خواهد شد در حالیکه ایران موقتی نیست و باید جلو برود.
جای نگرانی دارد که بخش بزرگی از نیروهای جوان ما جلای وطن میکنند اگرچه این امید وجود دارد که از پتانسیلهای مملکت استفاده کنیم. مهم این است که بدانیم اگر درخت چنار میکاریم هیچ وقت از سایهاش استفاده نمیکنیم بلکه باید بکاریم تا دیگران استفاده کنند.
«بهروز فروتن» موسس و بنیانگذار شرکت صنایع غذایی بهروز: ۷۰ سال است که من عاشقم و از ۷ سالگی کار کردهام، ما نیامدهایم که بمانیم، آمدهایم که بسازیم و برویم. ما و جامعهمان تنها راهی که داریم، فقط تجارت است، پایه تجارت نیز تولید است، اما تولیدکنندگان ما مثل کسانی هستند که در شورهزار گل میکارند که کار دشواری است و ارزش آن، بسیار افتخارآمیز است.
ایران ما به تحول و به بهبود اقتصاد نیاز دارد و شما سرداران اقتصاد یا سربازان اقتصاد یا متفکرین اقتصاد هستید و بدانید که مسئولاید برای سازندگی ایران. نسل جدید و قدیم باید در کنار هم ایران را آباد کنند.
«حسن فروزانفرد» رییس هیات مدیره شرکت کامبیز: اینجا کانون کارآفرینی است و من خوشحالم که بجای کارآفرینان از واژه کارآفرینی استفاده شده است و آنچه که از این مفهوم میفهمیم تداوم ریسکپذیری، خلاقیت و نوآوری است، اینهاست که نهایتا زمینه ارزشآفرینی و توسعه را فراهم میکند و اگر به اینها تمرکز کنیم کار شایستهای را انجام دادهایم.
اگر از توسعه صحبت میکنیم باید به دنبال توسعه مفهوم کارآفرینی باشیم تا حضور افراد از جنس کارآفرینی باشد بطوریکه باید گفت به میزانی که حضور و رفتارمان از جنس کارآفرینی است به توسعه دست پیدا میکنیم.
ما باید کارآفرینی را به شکل شایسته و حرفهای معرفی کنیم و زمینه کارآفرینی را توسعه دهیم و از تجربیات دیگران نیز یاد بگیریم که چه ریسکی را پذیرفته و چه خلاقیتی داشتهاند که توانستهاند زمینه پایدار کارآفرینی را خلق کنند.
در کشور ما تشکلهای صنفی مختلفی وجود دارند که باید در آنجاها از محدودیتهای صنفی بگوییم و دنبال راهحلها برای آن باشیم، اما زمانی که تحت عنوان «کارآفرین» دور هم جمع میشویم باید بر روی مفهوم کارآفرینی تمرکز کنیم و به دنبال پایداری این مفهوم در آینده باشیم.
«محمدامین محمدخان» مدیرعامل شرکت آریا آرمان ایلیا: فرایند تولید بالذات فرایند پیچیده و دشواری است و زمانی که به کالای وارداتی مشابه، ارز تعلق بگیرد، این فرایند پیچیدهتر و دشوارتر میشود اما ما یاد گرفتهایم که بجای گلایه کردن، از الگوریتم پذیرش و اقدام استفاده کنیم. پذیرش مشکلات و محدودیتها و اقدام در جهت اهداف و ارزشهایمان.
ما علیرغم اینکه مجموعه جوانی داریم، توانستهایم کالای مورد نظر را تولید کنیم. در ابتدای کار برای مسیری که میخواستیم برویم به خاطر عدم وجود داده کافی، مشکلات زیادی داشتیم به همین خاطر مجبور شدیم از دادههای خارج از کشور استفاده کنیم.
کانون کارآفرینی استان تهران به صورت مستقیم این زمینه را فراهم کرده است که بتوانیم از تجربیات دیگر کارآفرینان استفاده کنیم و اگر بزرگان کارآفرینی با حضور پررنگتر در کانون زمینهای فراهم کنند که بتوان از تجربیات آنها استفاده کرد بسیار مفید خواهد بود.
«سعید جابرانصاری» رییس هیات مدیره شرکت دژپاد: من از نسل دوم یک خانواده کارآفرین هستم، ما نیاز داریم که بکاریم و دیگران بخورند.
ما انجمن ترویج کسب و کارهای خانوادگی ایران را تاسیس کردهایم که ریاست آن با مهندس محسن خلیلی است. هدف ما در این انجمن این است که انتقال بیننسلی را تسهیل و موفق کنیم.
حدود ۱۵ هزار «دفتر خانوادگی» در جهان داریم که بار دومِ رشد کسب و کارهای خانوادگی است، بار اول، هلدینگهای خانوادگی است که کسب و کار را هدایت و در دنیا با سرمایه حداقل ۵۰ میلیون دلار آغاز به کار میکنند، هدف آن فقط مدیریت این ثروت نیست بلکه مدیریت خانواده، حکمرانی خانواده، حکمرانی سرمایهگذاریها و فعالیتهای بشردوستانه تحت این عنوان است، ضمن اینکه آموزشها را به نسل بعدی ارائه میدهند.
اگرچه کانون کارآفرینی به دنبال انتقال تجربه به نسل جوان است اما ما reverse mentoring را هم داریم که به معنای یادگیری از جوانان است جوانهای ما، امروز دانش و آگاهی دارند که برای آینده به کار میآید و مهمترین کار در این مسیر این است که ذهنیت خودمان را تربیت و مدیریت کنیم.
موضوع دیگر این است که حدود ۱۵ هزار کسب و کار خانوادگی در دنیا ۱۰ تریلیون دلار سرمایه را اداره میکنند و اکثر آنها میان سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۴ به دنیا آمدهاند و در ۱۰ سال آینده بزرگترین انتقال ثروت بین نسلی را خواهند داشت. طبق برآوردها ۸۴ تریلیون دلار قرار است دست به دست شود.
در کشور ما هم ۸۵۰ قطعهساز خودرو بالای ۳۵ سال فعالیت دارند و در ۵ تا ۱۰ سال آینده باید انتقال بیننسلی داشته باشند اما واقعا ما آماده نیستیم و باید برای این آماده شویم.
ما هنوز بر اساس سیستم عطاری جلو میرویم در حالیکه به سیستم پزشکی نیاز داریم، وقتی خانوادهای مشکلی دارد باید آموزش و مشاوره مناسب به آنها داده شود، الان ۸۶ دانشگاه بزرگ در دنیا «مرکز خانوادگی» دارند تا هم خانواده و هم کسب و کارهای شکوفا داشته باشیم بطوریکه نه خانواده فدای کسب و کار شود نه کسب و کار فدای خانواده.
ما باید اجازه دهیم نسل جدید، میراث آینده خودش را بسازد ضمن اینکه از میراث گذشته هم پاسداری کند.
«علی شاهحسینی» مربی کسب و کار بینالمللی در امارات و عمان: کشوری که مواد خام و زیرزمینی دارد، ثروتمند است و این مواد را میتواند با ابزار روز به شکل مناسب و احسن تبدیل کند تا پول به وجود بیاید.
پول در اقتصاد حرف اول و آخر را میزند، اقتصاد، فرهنگ را میتواند صادر کند و همه اینها توسط نیروی انسانی ساخته میشود که امروز به آن سرمایه انسانی گفته میشود، این سرمایه انسانی که گاهی اوقات از دست میرود به مدیریت نیاز دارد و این مدیریت است که میتواند از نیروی انسانی خوب، پول به دست بیاورد.
تاکید میکنم اگر میخواهید کسب و کارتان رونق بگیرد باید مالکان کسب و کار، مالکیت را از مدیریت جدا کنند.
«بوطاق خانبداغی» موسس و رییس انجمن دوستی ایران و آلمان: در ۴۵ سالی که در اتاق ایران عضو بودهام، میبینم امروز گروهی به نام کارآفرینی تشکیل شده است لذا باید صریح باشیم و مشکلات را بیان کنیم چون مگر میشود کشوری وزارت بازرگانی نداشته باشد و بخواهد تجارت را توسعه دهد؟ در حالیکه سرمایهگذاری الفبای تجارت و تولید است.
ما ایرانیها به دو دلیل قافیه را باختهایم؛ اول از غرور زیاد، دیگری هم از هوش زیاد.
من چون با آلمانها کار میکنم، میگویند شما با این هوش و این منابع چرا توسعه ندارید، ما الان یک بانک خارجی در کشور نداریم.
ما باید پوستاندازی کنیم و خودمان را پیدا کنیم، وجود این تشکلها بیانگر این است که ما میتوانیم این کار را بکنیم وقتی که ما چیزی نگوییم مدیران هم تصور میکنند کارشان درست است و وقتی ندانند سرمایهگذاری داخلی و خارجی چه قدر مهم است، رویه تغییر نخواهد کرد و مشکل حل نخواهد شد. ترکیه را ببینیم که کشور فقیری بود اما امروز صنعتی شده است.
زمانی که دولت آلمان، اتاق ایران و آلمان را تعطیل کرد ما انجمن دوستی را تاسیس کردیم تا نشان دهیم که ما میتوانیم.
همچنین ویدئوهای این همایش در آپارات را میتوانید در این لینک ببینید: (لینک همایش)